اصول پایداری یا سقوط حکومتها
1: اصل مشروعیت برخاسته از عدالت، شرافت اخلاقی و پرهیز از اتکای صرف به قدرت نظامی[1]
2: اصل ضرورت انسجام درونساختاری و تعیین سازوکار انتقال قدرت برای تداوم بقاء[2]
اصول پایداری یا سقوط حکومتها
۱: اصل مشروعیت برخاسته از عدالت، شرافت اخلاقی و پرهیز از اتکای صرف به قدرت نظامی[۱]
۲: اصل ضرورت انسجام درونساختاری و تعیین سازوکار انتقال قدرت برای تداوم بقاء[۲]
۳: اصل ضرورت هوشیاری در برابر دشمن خارجی و پیشگیری از واگذاری فرصت به رقبا[۳]
۴: اصل اتکای پایدار به وفاداری مردم و پرهیز از وابستگی به خواص بیثبات[۴]
۵: اصل تثبیت چهرۀ انسانی رهبر در حافظۀ فرهنگی برای مانایی مشروعیت[۵]
چالشها
۱: فقدان مکانیسم جانشینی و انتقال قدرت[۶]
۲: نفوذ فساد در بدنۀ حکومت و فروپاشی اعتماد عمومی[۷]
[۱]. مشروعیت سیاسی، فقط با سلطه و قدرت نظامی تثبیت نمیشود. اگر حکومت از درون تهی از مقبولیت، اخلاق و شرافت باشد، نیروی ظاهری آن نیز در لحظهای دچار فروپاشی میشود. آنچه دوام یک حکومت را تضمین میکند، پذیرش عمومی، رفتار انسانی رهبر و دوری از تحمیل قدرت است، نه صرفاً لشکر و شمشیر.
[۲]. اختلاف میان جانشینان، کشمکشهای درونی، و نبود سازوکار روشن برای جانشینی یا تقسیم قدرت، حکومت را از درون تضعیف میکند. وحدت فرماندهی، تعیین جانشین با اجماع و تدبیر، و پرهیز از رقابتهای زودرس داخلی، ضامن بقای ساختار حکمرانی است.
[۳]. هر حکومتی که تهدیدهای بیرونی را نادیده بگیرد یا در برابر رقبای در کمین، دچار سهلانگاری یا انفعال شود، در نهایت عرصه را به آنها واگذار خواهد کرد. رقبای فرصتطلب، از اختلافات داخلی و خستگی رهبران بهره میبرند و با سیاست، پول یا زور جایگزین میشوند.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.